از عدالت بسیار گفته و شنیدهایم. از اندیشمندان مغربزمین تا حکمای اسلامی، همه بهدنبال گمشده عدالت بودهاند و سخنها گفتهاند. همه آنها بهدنبال جایگاهی بودهاند که آداب زیست آنها براساس اصول انسانی باشد.
حقیقت این است که آنها فقط تصور آن را داشتهاند و در مرحله عمل به عدالت به عنوان تنظیمکننده قوای حاکم بر جامعه انسان دست نیافتند؛ به همین خاطر از عالم واقع به عالم مجاز وارد شدند و به همینمنظور آرمانشهر سازیها در اذهان اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان شکل گرفت. از «مدینهفاضله» فارابی تا «اتوپیا» ی توماس مور و «آتلانتیس» بیکن همه بر وجهی از مقصود بهدستنیافتنی در عمل که در ذهن قابل تحقق است تاکید داشتهاند.
سؤال این است که چرا نمیتوان آرمانشهرها را در عمل بنیان نهاد و باید بهصورت انتزاعی بهدنبال آنها رفت، پاسخ آن روشن است و آن اینکه اگر هر کسی خود را بشناسد و قدر خویش را بداند و عدالت را در مورد خود جاری کند خودبهخود به سمت یک آرمانشهر حرکت میکنیم؛ چه بخواهیم چه نخواهیم. مقصود از ذکر موارد فوق این است که اجرای عدالت امری سخت است و اگر کسی بخواهد در مورد خود اجرا کند سختتر است؛ بههمین خاطر در جوامع غربی در بعد مادی با حاکمکردن قوانین و مقیدنمودن افراد به عبور از مسیر قانون، بهنوعی در مسیرتک بعدی از عدالت حرکت کردهاند.
اما در جوامعی که قانون معیار نیست و قانون به سلیقه افراد و ذینفوذان اجتماعی و سیاسی تفسیر میشود، اجرای عدالت در ابعاد معنوی و روحانی سختتر و در ابعاد مادی و حوزه معیشت و زیست در دستانداز تفسیر به رایها ذبح میشود و تنها نامی از عدالت برده میشود و نان آن خورده میشود اما از اجرای آن و بهرهمندی عموم خبری نیست.
اما در جامعه تشنه عدالت ما؛ آنچه نیاز مبرم است این است که همه باید عدالت را از خود آغاز کنند و مسئولان و حاکمان مردم و کسانیکه اختیاردار بیتالمال و ثروت و امکانات ملی هستند به اجرای عدالت از خود، اولیتر هستند؛ چرا که وقتی عدالت را از خود آغاز نکنیم و برای خود، شأن و جایگاه ویژهای قائل شویم، ممکن است گرفتار توجیهات بیاساسی شویم که مهمترین آفت مدعیان عدالت بوده است.
شأن، مقام، موقعیت، سوابق درخشان گذشته و اتصاف به ارزشهای انقلابی و غیره میتواند موانعی باشد که عدهای را ویژه کند تا عدالت را از خود آغاز نکنند. با این توصیف وقتی رنج ناداری و فقر بر عدهای از مردم حاکم است، آیا زندگیهای اشرافی و تجملگراییها زیبنده یک مسئول است؟
با این حساب وقتی بسیاری از مردم از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکنند و قادر به خرید یک خودروی ساده و ابتدایی نیستند مانور تجمل از اتومبیلهای لوکس و گرانقیمت در شهرها و استفاده برخی از مسئولان و فرزندان آنها از این اتومبیلهای گرانقیمت چه توجیهی دارد؟ آیا شده است تا زمانیکه مسئولیتی برعهدهمان است، خانواده و فرزندان ما در همان حوزه جغرافیایی مسئولیتی ما زندگی کنند تا آنها بدانند گرفتاری و رنج مردم در گرما و سرما و بیراهه و کورهراه و کمبود پزشک و بیمارستان چیست؟ تا به فکر چارهجویی بیفتیم؟
این موارد و صدها موارد دیگر که بهراحتی قابل ذکر است اگر درباره هرکسی که به برکت مجاهدات رزمندگان و رنجهای جانبازان و آزادگان و ناله های مادران، پدران و فرزندان شهیدان مسئولیتی گرفته تا به اداره امور جامعه بپردازد، در مورد خود اجرا کند و عدالت را نه در شعارهای تبلیغاتی بلکه در مرحله عمل به اجرا درآورد و آن هم ابتدا از خود و نزدیکان، میتوان امیدوار باشیم گامی در جهت اجرای عدالت برداشتهایم وگرنه مصداق این فرمایش حضرت امیر میشویم که فرمودند:«مبادا حکومت اسلامی، همیشه برای اجرای عدالت به میان طبقات ضعیف برود و اموال آنان را بگیرد و زیر فشار قرار دهد تا از حکومت ببرند و مأیوس شوند.»